مبعث پيامبر
مبعث پيغمبر است بس شادي است
محضر عاشق حرف بس عالي است
جشن پيغمبر رسول خاتم است
عشق بر دلها حصول عالم است
نام والايش هنوز ثاني نشد
احمد و طه ياسين نامي نشد
شد نما انا فتحنا جسم او
كرد صدا يا حق حبيبا جسم او
بر تمامي در س و فن امي شدي
بر معاني عقل و علم عالي شدي
معجزه بس كرده اند پيغمبران
معجزه ات باشد عجب بر هر كسان
قصه قصه مبعث است و گفتگو
ريشه ريشه معدن است و بس نكو
صاحبان شيعه را او زنده كرد
باغبان خطه را بس تشنه كرد
بلبلان از روز او شيرين زبان
غنچه ها از روي او ديرين زبان
صوت قران بوي احمد مي رسد
نور الله جان محمد مي رسد
آسمان از روز او سو سو كنان
شيعيانش روبرو زانو كنان
بيرق نصرو من الله مكه زد
(لا اله الا الله) سينه زد
نور حق بر چهره اش لو لو نما
عاشقان از اين صفت آبرو نما
چهل سالت گشته اي نام نبي
چند ماهت گشته اي عشق غني
اي كه آمال زمان را كرد جلي
جمله ياران نبي ها شد نبي
اي كه بي مكتب كلاس را حافظي
كليات , شعر و كتاب را حافظي
اي كه مرغان هوا پر مي زنند
عاشقند جاي تو را سر مي زنند
اي كه بي استاد معلم گشته اي
بر تمامي علم تو عالم گشته اي
اي ابو القاسم تو محمود احمدي
اي ز عالم هادي و تو رهبري
يار عاشق گفتگو غار حرا
عبدي عابد جستجو روح خدا
ماه از عشق نگاهش بيقرار
غار از ذكر صدايش سازگار
معجزه شق القمر ها مي زند
حوصله ختم نبي ها مي زند
اي تو سردار و شفيع و ياوري
اي تو استاد و امير و داوري
اي ز معراجت تو خاتم گشته اي
اي ز ارسالت تو جانم گشته اي
امتت ثابت ز اديانت شدي
دشمنت عادت ز ايمانت شدی
شيعه با تو دم به دم جان مي زند
سينه با تو دم به دم آن مي زند
مصطفي يعني تو رهبر ملتي
مصطفي يعني تو خاتم امتي
خانه’ كعبه چراغاني شده
حل مشكل امت آساني شده
طاهري بر گفته بس پند مي زند
يادي از شعر گفته لبخند مي زند.
میر حمزه طاهری هریکنده ای(نوپا)
نظرات شما عزیزان: