اجازه بده ...
اجازه بده ، شعرم را چنین آغاز کنم
قلم و دفتر ذکرم را میان ساز کنم
اجازه بده ، اگه خدای من راضی شد
آنچه را نگفته ام ، ز قفل ذهن باز کنم
اجازه بده ، تا نفس در سینه می تپد
بر جمال و جسم نکته های نو ، ناز کنم
اجازه بده ، چکه های عاشقانه را
تا وصال و صحبت و نگاه عشق راز کنم
اجازه بده ، به عمق مطلب شنا کنم
قطره قطره حس گفته ها را ابراز کنم
اجازه بده ، تا رسیدن به مقصد خود
به سرای شاعرانه هرجا پرواز کنم
اجازه بده ، چو نم نم باران بهار
بس نویسم و هماره نکته ها باز کنم
اجازه بده ، به عشق و امید و آرزوها
دستم را به سوی خدای خود دراز کنم
اجازه بده ، نگم شاعرم ، اهل دلم
اجازه بده ، اسرار درون ، ایجاز کنم
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
نظرات شما عزیزان: